جدول جو
جدول جو

معنی باج کاک - جستجوی لغت در جدول جو

باج کاک
ملخ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باف کار
تصویر باف کار
بافنده، کسی چیزی را می بافد، مخفّف واژۀ بافنده کار، پای باف، نسّاج، حائک، جولاه، جولاهه، تننده، بافت کار
فرهنگ فارسی عمید
(غِ)
از باغهای عصر صفوی متصل به ضلع شرقی باغ چهلستون اصفهان که فعلا محل ادارۀ ژاندارمری اصفهان است. (از ج 3 گزارشهای باستانشناسی ص 375). این باغ درقدیم سی هزارگز وسعت داشته است. (همان کتاب ص 205)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
ردیف کار. در اصطلاح بنایان، خط مستقیم افقی کنار بنائی. توازی. موازات. یکباد. همباد. هم طراز. برابر. برابر یکدیگر. رجوع به باد شود
لغت نامه دهخدا
کفش دوزک
فرهنگ گویش مازندرانی